Время в Баку - 21:12

САМОЕ ЧИТАЕМОЕ

سرنوشت ترک های ایران در چشم انداز سیاسی حیدر علی اوف


 

سایمان آروز

رئیس بخش آذربایجان جنوبی کانون نویسندگان جمهوری آزربایجان

 

سرنوشت ۴۰ میلیون ترک ایران و جنوب رودخانه آراز همیشه در مرکز دقت سیاسی حیدر علی اوف رهبر فقید آذربایجان قرار گرفته بود. سیاستی که  از ۷۵ سال قبل آغاز و تا به امروز ادامه یافته و به نظر می رسد در آینده هم با شتاب بیشتر تداوم خواهد یافت.
ما در این یادداشت نگاهی به سیاست های آینده نگری حیدر علی اوف در خصوص ترک های ایران به شرح مقاله زیر خواهیم پرداخت:

اولین حضور حیدر علی اوف در جنوب رودخانه آراز در خلل سال های 1945 _ 46  تحت رهبری عزیز علی اوف(پدر زن حیدر علی اوف) در ۱۹ سالگی در تاریخ ثبت شده است.
این سال مقارن با تشکیل یک سال حکومت ملی آذربایجان تحت رهبری سید جعفر پیشه وری به مرکزیت تبریز میباشد که دو استراتژی مهم از طرف عزیز علی اوف خطاب به سید جعفر پیشه وری پیشنهاد می گردد:

_آذربایجان بدون تهران محکوم به شکست خواهد بود و اگر می خواهید عمر سیاسی طولانی داشته باشید باید این شهر را هم ضمیمه خاک آذربایجان بکنید.

_ نباید در داخل خاک آذربایجان به اکراد اجازه تشکیل حکومت و یا خودمختاری بدهید چون کردها همیشه بعنوان ماشه و ابزار قدرت های فرامنطقه ای بر علیه ترک ها عمل کرده و خواهند کرد.

به دیگر سخن در چنین مکتبی حساسیت به سرنوشت آذربایجان جنوبی در نزد و در ذهن حیدر علی اوف تکوین و نقش می بندد.

سرانجام در اثر فعل و انفعالات بین المللی حکومت ملی آذربایجان مجبور به ترک مقاومت در جریان حمله ارتش پهلوی به آذربایجان می گردد فدائیان مجبور به ترک وطن و مهاجرت به شمال رودخانه آراز و عمدتا به باکو می گردند اما بواسطه دسیسه ها و عدم توجه کافی و نبود سیاست مشخص  از طرف مسکو در سازماندهی این مهاجران، فدائیان حکومت ملی مورد بی مهری قرار می گیرند و بسیاری از آنان همچون محمد بی ریا(وزیر فرهنگ حکومت ملی) و دکتر محمد تقی زهتابی محاکمه و به سیبری تبعید می شوند.
اینجاست که هوش و ذکاوت سیاسی حیدر علی اوف جوان و تازه استخدام در سیستم اطلاعاتی «کا.گ.ب شوروی»  به کمک برادران آذربایجانی مهاجر خود می شتابد.
محمد بی ریا که توسط سیستم تصفیه و قضایی ظالمانه استالین به سیبری تبعید گشته بود با وساطت حیدر علی اوف به باکو بازگردانده می شود در این رابطه محمد بی ریا (متوفی به سال 1985)در کتاب خاطراتش که در ایران چاپ شده، نوشته است: شخصی بنام حیدر علی اوف حکم برائت و بیگناه بودن مرا به سیبری آورده و بعد مرا آزاد و با خود به باکو آورد.

محمد بی ریا در ادامه خاطراتش از تشابه نام خانوادگی خود با «لاورنتی بریا» رئیس کا.گ.ب در زمان استالین می گوید که در حین بازگشت از سیبری موضوع بحث میان وی و علی اوف بوده است و بعد از گفتگوی طولانی حیدر علی اوف با خنده خطاب به محمد بی ریا می گوید که شما بی ریای آذربایجان و عزیز ما هستید.

همچنین دکتر محمد تقی زهتابی که سرنوشت محمد بی ریا را پیدا کرده و به سیبری تبعید شده بود در زمان حیدر علی اوف در دانشگاه باکو به تدریس در رشته شرق شناسی می پردازد و به نوشته وفا قلیزاده مشاور مرحوم ابوالفضل ائلچی بئی رئیس جمهور پیشین آذربایجان، وی در این زمان و با الهام از دکتر زهتابی با تفکر تورک گرایی آشنا و سرانجام فعالیت های ملی خود را آغاز می کند. بعبارتی یک روشنفکر آذربایجانی قبل از حیدر علی اوف طی حکم استالینی به سیبری تبعید می شود اما در زمانی که حیدر علی اوف زمام امور را بدست می گیرد همان فرد در دانشگاه باکو صاحب کرسی می شود و فونداسیون بیداری ملی تورک ها را در همین دانشگاه و از همین کرسی طرح ریزی می کند.

یا خاطره ای که مرحوم سهراب طاهر شاعر ملی آذربایجان از توجه حیدر علی اوف به روشنفکران آذربایجان جنوبی تعریف می کند و می گوید که در زمان شوروی سابق در یک مجلس رسمی، خودم را غریب خطاب کردم، بعد از مدتی دستی را روی شانه های خودم حس کردم و حیدر علی اوف خطاب به من گفت: ما ازبک ها،گرجی ها،قیرقیزهاو… را برادر خطاب می کنیم اما حق نداریم شما را برادر خطاب بکنیم بلکه شما عضوی از خانواده ما می باشید.

اصلا با بررسی فهرست گونه حیات سیاسی حیدر علی اوف به دو اصل اساسی و سیاست مختص ایشان و در عین حال انکارناپذیر و مهر و موم شده در تاریخ آذربایجان بر می خوریم:

_ در آذربایحان شمالی

بعد از تحمیل عهدنامه ترکمنچای توسط  روس ها به ممالک محروسه قاجار، روشنفکران آذربایجانی در شمال رودخانه آراز هم در دوره تزار و هم در زمان شوروی بشدت قتل عام می شدند بعد از قدرت یافتن حیدر علی اوف این قتل عام ها با هوش سیاسی ایشان، تبدیل به تکریم و تمجید از روشنفکران  می گردد.
_در آذربایجان جنوبی

بعد از شکست حکومت ملی آذربایجان روشنفکران، شاعران،هنرمندان و…از جنوب رودخانه آراز راهی باکو می شوند آنجا هم این مهاجران گرفتار سیستم مخوف استالینی می گردند اما بازم این سیاست ابتکاری حیدر علی اوف می باشد که به کمک آنان می رسد و بعد از قدرت یافتن حیدر علی اوف روشنفکران آذربایجان جنوبی هم عزت می یابند(سرنوشت سهراب طاهیر، بی ریا و زهتابی)

بعدها در جریان انقلاب اسلامی در ایران به سال 1979 که تورک ها در تبریز و در جریان غائله خلق مسلمان قتل عام می شوند مجددا حیدر علی اوف به سرنوشت همزبانان خود در تبریز بی تفاوت نمی ماند و با وساطت حیدر علی اوف مسکو مجبور به صدور بیانیه و محکوم کردن تندروی های تهران می شود و بعد از این واقعه است که زندانیان خلق مسلمان برعکس سازمان مجاهدین خلق از اعدام رهایی می یابند.
حیدرعلی اوف که خیلی زود پی به ماهیت انقلاب ایران و رژیم ملایان می برد برای اینکه شمال رودخانه آراز در آینده قربانی توطئه مکتب التقاطی رژیم ملایان نشود و جنوب آراز به آگاهی های کافی در زمینه های اجتماعی و فرهنگی دست یابد با دستور ایشان اثر وزین عبدالله شایق با نام «تولکو حجه گئدیر»(روباه به حج می رود) از روی کاغذ به امواج آنتن و برنامه های تلویزیونی می رود و این اثر در بخش برنامه کودک و نوجوان تلویزیون آذربایجان هر هفته به کررات پخش می گردد(در نظر بگیریم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران چند ماه قبل دستور جمع آوری این کتاب را داد و بعد همه آنها را آتش زد)

همچنین در فیلم های سینمایی که در دوره شوروی سابق با نظارت مستقیم حیدر علی اوف تولید می شوند با مفهوم ملت سازی نوین در آذربایجان مواجه می شویم که در 200  سال گذشته بی سابقه بوده است.
با اندک موشکافی و تجزیه و تحلیل فیلم های ساخته شده با دستور حیدر علی اوف با پیام های ویژه ملی مواجه می شویم اینجاست که هر آذربایجانی به چنین سرمایه سیاسی جهان ترک و جهان اسلام یعنی برای حیدر علی اوف باید افتخار بکنند.
در این فیلم های سینمایی سرنوشت ترک های ایران همواره مورد توجه جدی قرار گرفته است.
برای نمونه توجه شما مخاطبان عزیز را به پیام سیاسی چند فیلم و مشت کوبنده ای که حیدر علی اوف بر سر «مکتب التقاطی شعوبیه فارسی» و سیلی محکمی که  بر گونه های «مکتب فاشیستی فارس» وارد می کند، جلب می نمایم و همچنین به مصداق های سیاسی این فیلم ها اشاره خواهیم کرد که حیدر علی اوف در زمان ریاست جمهوری بصورت عملی و در مقابل دیدگان شعوبیه التقاطی و شوونیست های افراطی فارسی در برابر دوربین خبرنگاران  و در دیدارهای سیاسی اعمال کرده است.

_فیلم های که در آن «شعوبیه التقاطی فارس»در زمان شوروی سابق و با نظارت مستقیم شخص حیدر علی اوف به چالش کشیده شده است:

«اوُلو لر»

در این فیلم یک آخوند فارس اصفهانی بعنوان نماینده مکتب شعوبیه فارسی با شیادی تمام و با ادعای زنده کردن مردگان بر سر مردمان عادی کلاه می گذارد و آنان را ظالمانه فریب می دهد.

فیلم «دلی کور»

یک جوانی آذربایجانی که مقید به فرهنگ اصیل ترک هاست و موغام را خوب می خواند، بصورت غیر مستقیم آخوندی را که سوار الاغ است،»ولدزنا» خطاب می کند و اینبار خود آخوند اقرار می کند که این قشر «ولدزنا» می باشند و با نام دین مردم عادی را فریب می دهند. در هر دو از این فیلم ها آخوند شیاد به زبان فارسی صحبت می کند.

فیلم «تولکو حجه گئدیر»

روباه پیر که جهت مفت خوری دست به حیله می زند و با عنوان کردن اینکه دیگر توبه کرده و به حج می رود مرغ ها را فریب و با خود همسفر می کند و در راه یکی_یکی همه آنها را می خورد و فربه می شود.
توجه بکنیم ۴۰ سال بعد از این فیلم اکبر اعلمی نماینده ادواری مجلس ایران و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین ایران قشر آخوند را بر مبنای محتوای این فیلم مورد خطاب و به زیر سوال بردند.

_فیلم های که در آنها «مکتب افراطی شوونیست ها و فاسیست ها» مورد هدف قرار می گیرد:

فیلم بابک

درست زمانیکه مکتب ایرانشهری با برجسته کردن نام ایران و ایرانیت در صدد بایکوت نام تاریخی آذربایجان بود و مناطقی چون همدان،زنجان و قزوین را از آذربایجان تجزیه و نام تاریخی آذربایجان از این مناطق حذف شده بود
فیلم بابک با پیام آموزشی،اجتماعی،فرهنگی و تاریخی » همیشه سنینله یم آذربایجان» (همیشه با تو هستم ای آذربایحان) به اکران می رود.

فیلم سینمایی قاچاق نبی

در این فیلم به دو نکته اساسی در خصوص آذربایجان جنوبی بر می خوریم:
اولی اینکه نبی خطاب به فرستاده حکومت تهران که با لهجه و با محوریت فارس زبان بودن صحبت می کند، می گوید:

«آرازین او تای دا و بو تای دا منیم وطنیم دیر»

یعنی هم شمال و هم جنوب رودخانه آراز وطن من است(مانیفیست احیای آذربایجان یکپارچه در اندیشه های سیاسی حیدر علی اوف)
دوم اینکه نبی این سیلی را بر گوش مامور فرستاده شده از تهران به جهت کوچ اجباری دادن ترک ها می زند در اصل این سیلی محکم بر گوش فاشیست ها و سیاست خالی از سکنه کردن آبادی های آذربایجان که هم اکنون هم ادامه دارد زده می شود.
حال توجه شما مخاطبان عزیز را به متدهای سیاسی حیدر علی اوف جلب می کنم و خواهیم دید که بعد از استقلال جمهوری آذربایجان هیچ وقت سرنوشت ترک های ایران از برنامه های سیاسی حیدر علی اوف حذف نمی شود بلکه اینبار پیام های سیاسی فیلم های مذکور ساخته شده در زمان شوروی سابق را در مقابل دوربین خبرنگاران و در صحنه سیاست به جد پیگیری می کند.

_مصداق سیاسی حیدر علی اوف بر مبنای فیلم های که مکتب التقاطی شعوبیه فارسی را به چالش می کشد:

در این خصوص اشاره ای خواهیم کرد به سفر رسمی حیدر علی اوف در سال 2001  میلادی به تهران و در دیدار با آیت الله خامنه ای رهبر ایران، که حیدر علی اوف وقتی می بیند خامنه ای دانسته و یا ندانسته با آوردن مترجم روسی، برخلاف اصول دیپلماسی و همچنین با روش کاملا انحراف گرایانه مکتب شعوبیه فارسی برای آذربایجان و نسبت به زبان ترکی بی احترامی می کند، چگونه بحث و نتایج دیدار را با شگرد سیاسی و کاملا دیپلماتیک به نفع آذربایجان سوق می دهد.
در این رابطه بهتر است خاطره ولایت قلی اوف وزیر امورخارجه وقت جمهوری آذربایجان را که در کتاب خاطراتش انتشار داده است در باره دفاع حیدرعلی اوف از زبان ترکی در دیدار با خامنه ای را باهم بخوانیم:

«دیدار حیدر علی اف با رهبر ایران با صحبت های شخصی به زبان ترکی چند دقیقه طول کشید. سپس هیات های سیاسی در پشت میزها نشستند. خامنه ای رئیس جمهور آذربایجان را به زبان فارسی خوش آمد گفت و سفر وی را دارای اهمیتی تاریخی بیان کرد. سخن گفتن خامنه ای به زبان فارسی جای تعجب نداشت چونکه زبان رسمی ایران فارسی بود ولی وقتی که مترجم وی شروع به ترجمه ی این سخنان به زبان روسی برای هیئت آذربایجانی نمود، حیدر علی اف عصبانی شده و رو به خامنه ای کرد و گفت: آقای خامنه ای ما دو دقیقه پیش در اینجا به زبان مادری خودمان صحبت می کردیم و همدیگر را به خوبی متوجه می شدیم. من قبول می کنم که اینجا ایران است و شما باید به زبان رسمی ایران یعنی فارسی صحبت کنید، اما متوجه نمی شوم که ترجمه چرا باید به زبان روسی صورت گیرد؟
خامنه ای با جواب اینکه من فکر می کردم که زبان دولتی شما زبان روسی است.
علی اف باز نتوانست عصبانی خود را پنهان کند و گفت: ای مرد، زبان ترکی آذربایجانی در زمان حکومت شوروی نیز زبان رسمی ما بود. در قانون اساسی آن دوره نیز این ماده وجود داشت. علیرغم وجود ستم های مسکو ما زبان مادری خود را حفظ نموده و توسعه داده بودیم. مدارسمان بدین زبان بود. در دانشگاه هایمان تحقیقات بدین زبان صورت می گرفت و بدین زبان کتاب منتشر می شد. پس از استقلالمان در سطح بین المللی نیز ما صحبتهایمان را بدین زبان انجام می دهیم. چطور شما فکر کردید که آذربایجانی که با خون شهدایش توانست مستقل شود و از استیلای روس نجات یابد و با داشتن تاریخی هزار ساله حاضر است زبان خود را به کناری گذاشته و از زبان روسی استفاده نماید؟

عبارت معروف «همیشه سنینله یم ائی آذربایجان» در فیلم سینمایی بابک در جریان کنگره آذربایجانیان جهان با خواندن شعر صمد وورغون نمود عینی پیدا می کند بطوریکه لحن خواندن این شعر توسط حیدر علی اوف باعث شد در فردای کنگره این شعر با سرعت جریان الکتریکی به روح و جان آذربایجانیان در جنوب رودخانه آراز راه یابد و ۶۰ میلیون آذربایجانی این عبارت را با شوق حفظ کنند:

ائل بیلیرکی سن منیم سن
یوردوم یووام مسکنیم سن
آنام دوغما وطنیم سن
آذربایجان،آذربایجان

مصداق سیاسی سیلی قاچاق نبی در متد سیاسی حیدر علی اوف:

حیدر علی اوف در جریان یکی از سفرهای خود که همراه با سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در مقابل خبرنگاران حاضر می شود در رابطه با سوالی در حیطه «تعیین رژیم حقوقی دریای خزر» خاتمی از عنوان جعلی «دریای مازندران» استفاده می کند اینجاست که سیلی سیاست توسط حیدر علی اوف بر گونه های فاشیست فارس زده می شود و فی الفور می گوید: شما با این جعلیات روند مذاکرات رژیم حقوقی دریای خزر را انحراف می دهید من نامی بنام دریای مازندران نه شنیده و نه دیده ام چشمهایتان را باز بکنید و دست از این جعلیات بردارید.

در واقع حیدر علی اوف با این اقدام سیاسی کلیه سیاست های ضد آذربایحانی مکتب شوونیست ها را به چالش کشید که اسامی جغرافیایی مناطق ترک نشین را جعل می کنند.
همچنین اگر تلاش های بی نظیر حیدر علی اوف در دعوت از استاد شهریار به باکو(هر چند این سفر با هماهنگی تهران_ مسکو صورت نگرفت اما باکو مملو از جمعیتی شد که منتظر ورود شهریار بودند در اصل با این اقدام حیدر علی اوف چهره حقیقی فاشیست فارس و روس برای آذربایجانیان پیش از پیش آشکار شد) معرفی اشعار بولود قاراچورلو»سهند» را بعنوان شاعر مورد علاقه اش، تکریم از دکتر هیئت را در نظر بگیریم و بطور کلی تمامی شاعران،هنرمندان،نویسندگان،اصحاب قلم،روزنامه نگاران،آشیق ها و…که از جنوب رودخانه آراز به باکو رفته اند بدون استثنا از طرف حیدر علی اوف مورد تمجید و تکریم قرار گرفته اند را هم در نظر بگیریم، این نوشته را مشتاقانه با متن زیر به اتمام خواهیم رساند.

بخش پایانی:

قله کوه از دور قابل رویت و تماشایی است هرچند مقتضیات زمان و شرایط سنی ما اجازه درک حیات سیاسی مرحوم حیدر علی اوف را نداد اما با دقت و با کالبد شکافی دقیق متدهای سیاسی ایشان بخوبی قله کوه سیاست حیدر علی اوف فرزند کبیر را تماشا می کنیم و می بینیم که هیچ وقت سرنوشت برادران آذربایجانی در جنوب رودخانه آراز و در یک کلام 40 میلیون ترک ایران از دقت مرحوم حیدر علی اوف به دور نمانده است.
میراثی که حیدر علی اوف برای ما گذاشت در واقع مُهر پایان را بر 200 سال حسرت ما آذربایجانیان زد و ما امروز صاحب دولت در مقیاس جهانی هستیم. همچنین در این دویست سال هر وقت اقدام به تاسیس دولت با محوریت آذربایجان هم در شمال و هم در جنوب آذربایجان کرده بودیم بعد از مدت کوتاه برچیده شده بود اما اینبار پاسپورتی که بر میراث دولت گرایی آذربایجانیان توسط فرزند شایسته شاه اسماعیل یعنی مرحوم حیدر علی اوف صادر شد بر عکس دوره های قبلی بنا به فرمایش ایشان:

«موستقللیمیز ابدی دیر»(استقلال آذربایحان ابدی است)

مطمئنا نسل جوان حرکت ملی در ایران برای  شناخت متدهای سیاسی حیدر علی اوف آستین ها را بالا خواهند زد و برای شناخت فرزند لایق و رهبر افسانه ای آذربایجان راه های نرفته ما را خواهند پیمود. مطمئنا در آن روز جغرافیایی تاریخی آذربایجان با اندیشه های سیاسی حیدر علی اوف احیا خواهد شد و تاکید الهام علی اوف رئیس جمهور فعلی آذربایجان مبنی بر اینکه «من رئیس جمهور شصت میلیون آذربایجانیان هستم.» نشات گرفته از اصل احیای جغرافیای تاریخی آذربایجان و تاسی از اندیشه های سیاسی و خواستگاه قلبی مرحوم حیدر علی اوف می باشد.

НОВОСТНАЯ ЛЕНТА